Breads in Persian Proverbs
نان در فَرهنگ و زبانِ فارسی
(C1 مُناسب برایِ فارسی آموزانِ سَطح)
در ایرانِ باستان، نان مهمترین مادهی غَذایی برای همهی طَبقاتِ مُختَلفِ جامِعه بوده و جایگاهِ مهمی برای مردم داشته است. بنابراین داشتنِ اِطِلاعات دربارهی نانها و دانستن ضَربُالمَثلها و اِصطِلاحات دربارهی نان میتواند کمکِ زیادی به یادگیری زبانِ فارسی کند. ایرانیانِ باستان واژهی نان را به عُنوانِ یک اِصطلاحِ عمومی برای خوردنِ غذا به کار میبردند. هَنوز هم در ایران وقتی کَسی میخواهد از درآمَد داشتن یا بیکار شدن بگوید، از اِصطِلاحِ «نانخوردن» اِستفاده میکند. مَثلاً مُمکن است کسی در توصیفِ بیکار شدنش بگوید که «فلانی مَرا از نان خوردن اَنداخت» یَعنی یک نفر جلویِ کار کردنِ من را گرفت یا باعثِ اِخراجَم شد. اِصطلاحِ «نانآوَر» هم بِسیار پُرکاربرد است و بِه مَعنای فَردی است که نیازهایِ مالیِ خانواده را تأمین میکند.
Bread in Persian Culture
(Farsi Level: C1)
In ancient Iran, bread was not only a basic food but also had cultural and social significance for people from all walks of life. Understanding proverbs and idioms related to bread is crucial for learning the Persian language. In ancient Iran, bread was a generic term for food. Even today, in Iran, the expression “nân xordan” (eating bread) refers to earning an income. For instance, losing a job can be described as “So and So Took My Bread Away”, indicating that somebody cost someone’s job through scheming. The term “nân-âvar”, “breadwinner” typically addresses a person who provides the primary financial support for their household.
در میانِ ایرانیان، حَتی دور انداختنِ تِکههای نان نیز آدابِ خود را دارد. بیشترِ ایرانیان نان را مُستقیم در سَطلِ زُباله نِمیاندازند، بَلکه آن را در سَطل یا کیسهای جُداگانه میریزند که مَخصوصِ نان است. در گُذَشته این نانهای جَمعشده را بِه اَفرادی میدادند یا میفروختند که «نان خُشکی» نام داشتند؛ اَلبته اِمروزه این اَفراد کمتر هستند یا فَقط در شَهرهای کوچک وجود دارند. جالب است که ایرانیان حتی اگر در مَسیرشان تِکه نانی اُفتاده باشد، رویِ آن پا نمیگُذارَند. آن را برمیدارند و در گوشهای میگذراند که زیرِ پا نباشد.
Among Iranians, there are specific customs for disposing of pieces of bread. Instead of throwing bread directly into the trash, most Iranians place it in a separate container or bag designated for bread. People would gather leftover pieces that were either given away or sold to people referred to as bread recyclers “nun-xoški” in Persian; however, nowadays, such individuals are less common and mainly found in smaller towns. Interestingly, Iranians even avoid stepping on a piece of bread if they find one in their path. They pick it up and place it aside so it won’t be trampled.
در ایران نانهای گوناگونی داریم. نانهای رایِج در بیشتر شَهرها نان سَنگک، بَربَری، لَواش، و تافتون هستند. این تَنَوُع و علاقه به قدری است که گاهی در ایران عَلاقه به بعضی نانها به قومیتهای مُختلف نِسبت داده میشود، مَثَلاً اینکه تُرکها و شُمالیها عَلاقه خاصی به نانِ بَربَری دارند یا تِهرانیها سَنگَک و تافتون را بیشتر دوست دارند. در این مَقاله تَلاش میکنیم تا شُما را با چَند مورد از رایِجترین ضَربُالمَثلهای فارسی دربارهی نان آشنا کنیم.
In Iran, we enjoy a wide variety of bread. Sangak, Barbari, Lavash, and Taftoon are some of the most popular types of bread available in many cities. This diversity is so significant that different regions in Iran have specific preferences for particular types of bread. For example, Turks and northerners tend to favor Barbari bread, while people from Tehran usually prefer Sangak and Taftoon. In this article, we’ll try to familiarize you with some of the most common Persian proverbs about bread.
'Bread Turns to Stone' | نانِ کَسی را آجُرکردن (نونِ کَسیرو آجُرکردن)
[un-e kasi ro âjor kardan]
هَمانطور که میدانید نان بِسیار تُرد و نَرم است و به راحتی خورده میشود، به خصوص اگر تازه پُختِه شده باشد. اما تَصور کنید که نان مانند آجُر یا یک سَنگِ سِفت شود، فکر میکنید قابِل خوردن خواهد بود؟ قَطعاً خیر. هِنگامی که کسی از راهی در حالِ پول درآوردن باشد و بَعد به هر دلیلی این راه از بین میرود یا کِساد میشود از این ضَربُالمَثَل اِستِفاده میکنند. این ضَربُالمَثَل کِنایه از خَرابشدنِ وَضعیتِ دَرآمد و کَسب و کار است.
Bread is typically soft, especially when freshly baked. Now imagine if the bread becomes as hard as a brick or a stone – it wouldn’t be edible anymore, would it? Certainly not. When someone’s money-making attempt fails, we often use “bread turns to stone”. This proverb metaphorically refers to the collapse of income and business status.
اینکه کسی کَسب و کارِ دیگری را بِهم بِریزد یا او را بیکار کند، میتواند آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. مَثلاً ممکن است فَردی از روی حِسادت و کینه وَضعیتِ شُغلی و دَرآمدی کسِ دیگر را بِهم بِریزد. اَما گاهی هَم مُمکن است بَراساسِ تَغییر در وَضعیت کلیِ یک شغل یا یک کِشور بَعضی کَسب و کارها آسیب ببینند یا «نانِشان آجُر شَود». این که کسی شُغل یا مَنبع درآمدِ کسی را بهم بریزد، چیز ِخوبی نیست پس اِستفاده از این ضَربُالمَثَل نِشانهی وَضعیتِ بدی است.
For someone to undermine another person’s business or render them unemployed can be intentional or unintentional. For example, out of jealousy and spite, someone may undermine another person’s job and income status. But sometimes, based on changes in the overall job market or a country’s situation, some businesses may suffer, and “their bread turns to stone”. It is akin to “throw a wrench” or “throw a monkey wrench” into someone’s plans in English.
گفتگوی یک
ملیسا: شنیدی تو چندتا کشور، استفاده از اینستاگرام رو ممنوع کردن؟
رضا: عه، اینکه خبر خوبیه. چیه این اینستا، پر از مطالبِ بهدردنخور، خبرای دروغی.
ملیسا: ولی خیلی از آدما از طریق همین اینستا کارشون رو تبلیغ میکردن و مشتری داشتن. اصلاً به اونا فکر کردی؟
رضا: ها، راست میگی. به اینجاش فکر نکرده بودم. اینجوری «نون خیلیا آجر میشه» که.
ملیسا: بله، کلی آدم اینجوری از «نون خوردن میاُفتَن.»
goftegu-ye yek
Melissâ: šenidi tu čand tâ kešvar estefâde(h) az instâ ro mamnu’ kardan?
Rezâ: ‘ee(h), in ke(h) xabar-e xubi-ye(h). čiye(h) in instâ, por az matâleb-e be(h)-dard-nxor, xabarâ-ye duruqi.
Melissâ: vali xeyli az âdamâ az tariq-e hamin instâ kârešun to tabliq mikardan o moštari dâštan. aslan be unâ fekr kardi?
Rezâ: hâ, râst migi, aslan be injâš fekr nakarde(h) budam. injuri “nun-e xeyliyâ âjor miše(h).”
Melissâ: bale(h), injuri kolli âdam “az nun xordan miyoftan.”
Dialogue One
Melissa: Have you heard about some countries banning Instagram?
Rezâ: Fantastic! What’s the point of Instagram anyway? It’s just full of useless content and fake news.
Melissa: Many people use Instagram to promote their businesses and attract customers. Have you thought about them?
Rezâ: Hmm, you’re right. I hadn’t thought about that. Banning Instagram may “throw a monkey wrench” into many people’s livelihoods.
Melissa: Yes, many individuals will find themselves without a source of income.
Eating bread at the current rate (Opportunist) |نان بِه نِرخِ روز خور (نون به نِرخِ روزخور)
[nun be nerx-e ruz xor]
تا حالا تَوجه کردهاید که بَعضی اَفراد عَقاید خود را با توجه به شَرایط تَغییر میدهند؟ مَثلاً وقتی مدیری روی کار است دائم از او تَعریف میکنند، و هرچه مدیر بخواهد انجام میدهند تا از این راه سودِ بیشتری ببرند. اما وَقتی مدیر عوض میشود، پشتِ سرِ مدیرِ قبلی به مدیرِ جدید میگویند و مدیرِ جدید را تَحسین میکنند تا بِتوانند دوباره جایگاهِ خوبی کَسب کنند. در زبانِ فارسی در این موقعیت به این افراد «نان به نِرخِ روزخور» میگویند یَعنی کسی که بَسته به شَرایط و سودِ خود نَظرش را تَغییر میدهد و فُرصَتطَلب است.
Have you ever noticed how some people adapt their beliefs to fit the current circumstances? For instance, when a particular manager is in control, they consistently speak highly of him and adhere to his every directive to gain favor. Whenever there’s a change in management, they tend to badmouth the previous manager to the newcomer while complimenting the new manager. They are doing this to ensure they obtain a favorable position once again. In Persian, people in such situations are called “nun be nerx-e ruz xor” which means someone who changes their opinions based on the situation and their benefit, essentially an opportunist.
توجه کنید که نِسبت دادنِ این ضَربُالمَثَل بِه عنوان صِفَت به کَسی، مَعنی خوشایندی ندارد. در واقع به او میگویید که «فُرصتطَلب» است و عَقاید سُستی دارد. پَس فَقط زمانی از این ضَربُالمَثَل برای دیگران استفاده کنید که مُطمئنید ناراحتشدنِ طَرف مقابل برایتان مهم نیست چون قرار است که ناراحت شود.
Note that using this phrase to describe someone suggests that the person is taking advantage of opportunities and lacks firm principles. Therefore, only apply this phrase to others if you are sure they won’t be offended, as it is highly likely that they will be.
گفتگوی دو
هانیه: حَمید چرا قیافت اینجوریه؟ بازَم تو شِرکت چیزی شده؟
حَمید: آره… هَر روز بیشتر فِکر میکنم که این شِرکت جای مَن نیست.
هانیه: باز این قَنبری کاری کرده؟
حَمید: تا دیروز عاشق رئیس قبلی بود، همیشه تو اتاقش داشت ازش تعریف میکرد. الان جلو رئیس جدید از اون بد میگه. تکلیفش معلوم نیست.
هانیه: اون که از اول معلوم بود «نون به نِرخِ روزخوره» و همیشه دُنبال فُرصَته. الان تو چرا اینقدر ناراحتی؟
goftegu-ye do
Hâniyeh: Hamid! čerâ qiyâfe(h)-at injuriye(h)? bâzam tu šerkat čizi šode(h)?
Hamid: âre(h). har ruz bištar fekr mikonam ke(h) in šerkat jâ-ye man nist.
Hâniyeh: bâz in Qanbari kâri karde(h)?
Hamid: bale(h), tâ diruz âšeq-e rais-e qabli bud, hamiše(h) dâšt tu otâqeš azaš tarif mikard. alân jolo rais-e jaded az un bad mige(h). taklifeš malum nist.
Hâniyeh: un ke(h) az avval malum bud “nun be nerx-e ruz xor-e(h).” hamiše(h) donbâl-e forsat-e(h). alân to čerâ inqadr nârâhati?
Dialogue Two
Hâniyeh: Hamid, what’s wrong? You look troubled. Did something happen at work again?
Hamid: Yeah. I keep feeling like this company isn’t the right fit for me.
Hâniyeh: Did Qanbari do something again?
Hamid: Just yesterday, he was offering compliments to the former boss, but now he’s expressing negative opinions about him in front of the new boss. He’s so inconsistent.
Hâniyeh: he’s always “on the lookout for opportunities”. But why is it suddenly bothering you so much?
Leave A Comment