Donkeys in Persian Proverbs (1)

khar - Donkeys in Persian Proverbs (1)

ضَربُ‌المَثَل‌های خَر

(C1 مُناسب برایِ فارسی آموزانِ سَطح)

در زَبان فارسی یکی از پُرکاربُردتَرین واژِه‌ها در ضَربُ‌المَثَل‌ها «خَر» است. خَر به دلایل مُختلف در فَرهنگ بسیاری از کشورها حِیوان مَحبوب و اَرزشمندی بوده است. این حِیوان به دلیلِ تَوانایی زیادی که برای حَملِ بار دارد در زبانِ فارسی به صُورت‌های مُختلف در مَفهوم بُزرگ و زیاد به کار می‌رود. مَثلاً وقتی فارسی‌زبانان می‌خواهند بِگویند کسی زورِ زیادی دارد، ممکن است از صِفت «خَرزور» استفاده کنند و بگویند «او خَرزور است». از طرفی خَر در معنای مَجازیِ اَحمَق نیز کاربُرد بِسیار زیادی در فَرهَنگ ایرانی دارد.

Donkeys in Proverbs

(Farsi Level: C1)

The donkey is a beloved and valuable animal in the culture of many countries for various reasons. In the Persian language, it is used in different ways to represent bigness and multitude because of its considerable ability to carry heavy loads. For example, in Persian culture, the adjective “xarzur is used to describe someone as powerful, as in “He is xarzur.” The word ‘donkey’ is also widely used in Iranian culture to convey stupidity.

در اِدامه‌ی مَتن ما سِه ضَربُ‌المَثَل بسیار پُرکاربُرد ایرانی با واژة «خر» به فارسی‌آموزان معرفی می­‌کنیم. در ایران ممکن است این مَثَل­‌ها را هر روز بشنوید.

In the following, we will introduce three commonly used Iranian proverbs containing the word ‘donkey,’ which you may hear regularly.

Like a Donkey Stuck in the Mud | مثلِ خَر تو گِل گیر کردن

[mesl-e xar tu gel gir kardan]

حَتماً برای شما پیش آمده است که در مُوقِعیّت‌های سَختی گِرفتار بشوید. مَثلاً فِکر کنید که اِمتحانِ سَختی برای ورود به دانشگاه دارید و هَمزمان باید سَرِکار بروید؛ از طَرفی مادرتان بیمار می‌شود و باید از او نیز مُراقِبَت کنید. عَلاوه براین، پول کافی هَم ندارید. در این شَرایطِ ممکن است مَسئولیّت‌های زیادی قَبول کنید که تَوان اَنجامشان را هم ندارید. در این موقِعیّت می‌گویید: «مِثلِ خَر توی گِل گیر کردم». یا دوستانِ نزدیکتان برای توصیفِ شَرایطِ شما می‌گویند که به نَظَرم «مِثل خَر توی گِل گیر کردی». وقتی این ضربُ‌­المَثَل را استفاده می­‌کنیم، منظورمان این است که مشکلات زیادی داریم، اما نمی­‌توانیم برای هیچ کدام از آنها راهِ­‌حلی پیدا کنیم.

فراموش نکنید که «مِثلِ خَر در گِل گیرکردن» توهین مَحسوب می‌شود و معمولاً هرکس این مَثَل را فقط برای اِشاره به وَضعیّتِ خودش استفاده می­‌کند، نه برای دیگران؛ مگر این‌که به یک دوستِ صَمیمی گفته شود.

In challenging situations, you might find yourself feeling overwhelmed. Imagine facing an exam, a stack of work, a loved one who’s unwell, and financial pressure all at once. In Farsi, we describe our feelings in such a situation as “I feel like stuck in the mud like a donkey”. When we say someone is ‘like a donkey stuck in the mud, we’re describing a feeling of being swamped with problems and unable to find a way out. You may find two similar expressions in English: stuck in a rut and “up a creek without a paddle.” Neither phrase carries the same imagery as the Persian saying, but they convey a similar sense of being trapped in a challenging situation.

Remember, this expression may sound offensive and is usually used to talk about your situation, not someone else’s. Unless it is told to a close friend.

گفتگوی یک

سَحر: پژمان حالت بده؟

پژمان: هوم؟

سحر: می‌گم حالت بده؟ چیزی شده؟ سر کار اتفاقی افتاده؟

پژمان: همه‌­اَش باهم. «مثل خر تو گل گیر کردم»، سرِ کار مَسأله دارم فکر کنم باید اِستِعفا بدم. از اون طرف قِسط‌‌های خونه­‌ام عقب افتاده. حالا این وَسط مریم‌ هم گیر داده که چرا نمیای خواستگاری؟ ماشینم هم ظاهراً خراب شده.

سَحر: بَد جوری «تو گل گیر کردی» که. می‌­خوای با بچه‌ها جمع بشیم حرف بزنیم؟

goftegu-ye yek

Sahar: Pežmân, hâlet bade(h)?

Pežmân: hmm?

Sahar: migam hâlet bade(h)? čizi šode(h)? sar-e kâr ettefâqi oftâde(h).

Pežmân: hamaš bâ ham, “mesl-e xar tu gel gir kardam.” sar-e kâr mas’ale(h) dâram, fekr konam bâyad este’fâ bedam. az un taraf qest-hâ-ye xune(h)-am ‘aqab oftâde(h), hâlâ in vasat Maryam ham gir dâde(h) čerâ nemiyây xâstegâri. mâšinam ham zâheran xarâb šode(h).

Sahar: badjuri tu gel gir kardi ke(h), mixây bâ bačehâ jam’ bešim harf bezanim?

Dialogue One

Sahar: Pejmân, are you alright?

Pejmân: Hm?

Sahar: I mean, are you feeling down? Did something happen? Is it work-related?

Pejmân: It’s everything.I have too much to handle, having issues at work, and I think I need to quit. On top of that, my mortgage payments are overdue. Now, Maryam keeps asking why I haven’t proposed yet. And to add to it all, my car is also broken.

Sahar: You’re really “stuck in a rut. Do you want to hang out with the guys and talk?

Our Donkey Has Been Tailless Since Birth | خَرِ ما از کُرِه‌گی دُم نَداشت

[xar-e mâ az koregi dom nadâšt]

احتمالاً گاهی در شَرایطی بوده‌اید که نَتوانید از حَقِ خودتان دِفاع کنید و از طَرفی اِحساس کنید هَمیشه بَدشانس بوده‌اید. ضَربُ‌المَثَل «خَرِ ما از کُره‌گی دُم نَداشت» در چِنین شرایطی به کار می‌رود. یَعنی وقتی که فَردی اِحساس می‌کند که در حَقِ او بی‌عِدالَتی شده است و او چاره‌ای جُز پَذیرفتن ندارد؛ در حَقیقت از اجرای عِدالت ناامید می‌شَود. گاهی وَقت‌ها زَمانی که کاری در حَقِ کَسی می‌کنید و در جَوابِ کارتان خوبی نِمی‌بینید هَم این ضَربُ‌المَثَل کاربُرد دارد.

You may find yourself in situations where you cannot protect your rights and consistently feel unlucky. In such cases, the proverb “Our donkey has been tailless since birth” is used. When someone feels mistreated and has no choice but to accept it, they become disheartened by the lack of justice. Use this proverb when faced with such a situation. You may also use this proverb when you do something for someone and don’t receive any appreciation. The English saying “Born under a bad sign” is the closest equivalent, referring to bad luck and injustice.

ضَربُ‌المَثَل «خَرِ ما از کُره‌گی دُم نَداشت» مَعنای توهین ندارد بَنابَراین می‌توانید برای خود یا دیگری از آن استفاده کنید. البته وَقتی برای دیگران از آن اِستفاده می‌کنید بِهتَر است مُحتاط باشید و در فَضای رَسمی آن را به کار نَبرید. این ضَربُ‌المَثَل نیز مانند قَبلی بیشتر تَوسطِ خودِ افراد برای توصیفِ شَرایطِ خودِشان استفاده می‌شود.

Remember: The saying “Our donkey has been tailless since birth” is not meant to be offensive and can be applied to oneself or others. However, it’s best to avoid using it in formal situations when talking about other people.

گفتگوی دو

لیلا: ایمان خیلی خوب از پایان‌نامَه‌‌ات دِفاع کردی، موضوعِشم عالی بود. مبارکت باشه.

ایمان: مَمنونم.

لیلا: حالا چرا ناراحتی؟! چون نمره‌ی کامل نگرفتی؟

ایمان: از دَلیلش ناراحَتم. به استاد می‌گم چرا همکلاسی‌هام که هَمسطحِ من بودن و دفاع کردن ۲۰ شدند ولی من نه؟

لیلا: خُب چی گفت؟

ایمان: گفت چون همین دیروز تو گروه اِعلام کردن که دیگه به دانشجو ۲۰ ندین، حتی اگر کارش عالی بود! برای هَمین بهت ۱۹.۵۰ دادیم. واقعاً «خَرِ مَن از کُره‌گی دُم نداشته»، همیشه تو زندگی بدشانس بودم.

goftegu-ye do

Leylâ: Imân, xeyli xub az pâyân-naame(h)-at defâ’ kardi. mozu’eš ham ‘âli bud. mobâraket bâše(h).

Imân: mamnunam.

Leylâ: hâlâ čerâ nârâhati? čon nomre(h)-ye kâmel nagerefti?

Imân: az dallieš nârâhatam. be(h) ostâd migam čerâ hamkelâsi-hâ-m ke(h) hamsath-e man budan-o defâ’ kardan 20 šodan, vali man na(h)?

Leylâ: xob či goft?

Imân: goft “čon hamin diruz tu guruh e’lâm kardan dige(h) be(h) dânešju bist nadin, hattâ age(h) kâreš ‘âli bud. barâ-ye hamin behet 19.50 dâdim.” vâqe’an xar-e mâ az koregi dom nadâšte(h).”hamiše(h) tu zendegim badšâns budam.

Dialogue Two

Leylâ: Imân, you nailed your thesis defense, and your chosen topic was awesome. Congratulations on a job well done!

Imân: Thank you.

Leylâ: So why are you upset? Is it because you didn’t get a perfect score?

Imân: It’s the reason that’s troubling me. I asked the professor why my peers at the same level as me received a score of 20 while I did not.

Leylâ: So, what did he say?

Imân: He mentioned that just yesterday, the group had announced not to give a perfect score to any student, even if their work was outstanding! That’s why I received a score of 19.50. It feels like I was born under a bad sign.

Once his Donkey Crossed the Bridge ... | خَرِ کسی از پُل گذشتَن

[xar-e kasi az pol gozaštan]

احتمالاً در زِندگی‌تان افرادی را دیده‌اید که وقتی به کُمک نیاز دارند تَوجُه زیادی به شما می‌کنند. تَعریف و تَحسین شما را می‌کنند تا به آن‌ها کمک کنید، اما وقتی کارِشان انجام شد طوری رَفتار می‌کنند که انِگار  شما را نمی‌شِناسَند. در این مُوقِعیّت در زبان فارسی می‌گویند: «خَرَش از پُل گُذَشته»، یا «خَرَش که از پُل گُذشت دیگه مارو نِمی‌شناسه». در این ضَربُ‌المَثَل «خر» نِمادَ مشکلِ آن فَرد و «رَد شدن از پُل» نِمادِ حل شدنِ مشکلِ آن فرد است.

Some people may give you attention and compliments when they need help. However, once their issue is resolved, they act as though they do not know you. In Persian, we describe this situation by saying: His donkey has crossed the bridge,” orOnce his donkey crossed the bridge, he doesn’t recognize us anymore.” In this proverb, the “donkey” represents the person’s problem, and “crossing the bridge” signifies its resolution. Some English sayings, like he’s a fair-weather friend‘ or ‘use you and lose you,’ may convey a similar meaning to ‘his donkey has crossed the bridge.’

ضَربُ‌المَثَل «خَرَش از پُل گُذَشته» کِنایه‌ای است، بنابراین کمی توهین‌آمیز است. در واقع با گفتن این ضَربُ‌المَثَل به صورت غِیر مُستقیم می‌گویید که طَرفِ مُقابلِ شُما قَدرنَشناس یا بی‌شعور است. معمولاً در مُوقِعیّت‌های عَصبانیت، ناراحتی یا دَعوا از این ضَربُ‌المَثَل استفاده می‌شود، بَنابراین مُناسب فَضاهای رَسمی نیست مَگر اینکه قَصدِ توهین و دَعوا داشته باشید.

The saying “His donkey has crossed the bridge” is a metaphor that carries a somewhat offensive connotation. You are indirectly suggesting that the other person is ungrateful or thoughtless by expressing this proverb. It is commonly employed during anger, frustration, or disagreement, so it’s best to avoid using it in formal situations unless you wish to offend or instigate a confrontation.

گفتگوی سه

نیما: به کی زنگ می‌زنی وسط این همه کار؟

زهرا: به اَکبری زَنگ می‌زنم. از صُبح پَنجاه دَفعه زنگ زدم ولی گوشی‌رو برنمی‌داره! امروز باید برم خونه، می‌خوام جای من شیفت وایسته.

نیما: خُب حالا می‌خوای چیکار کنی؟

زهرا: نمی‌دونم. تا دیروز که می‌خواست به جاش ۵ روز عید رو شیفت وایستم، هَمه­‌اَش دُنبالم بود. حَتا بَرام عِیدی خرید. حالا که «خَرِش از پُل گذشته» انِگار مَنو نِمی‌شناسه.

goftegu-ye se(h)

Nimâ: be(h) ki zang mizani vasat-e in hame(h) kâr?

Zahrâ: be(h) akbari zang mizanam. Az sobh banjâh dafe(h) zang zadam, vali guši ro barnemidâre(h). emruz bâyad beram xune(h), mixâm jâ-ye man šift vâyste(h).

Nimâ: xob hâlâ mixây či kâr koni?

Zahrâ: nemidunam. tâ diruz ke(h) mixâst be jâš panj ruz-e eyd ro šift vâystam, hame(h)-aš donbâlam bud. hattâ barram eydi xarid. hâlâ ke(h) “xareš az pol gozašte(h)” dige(h) man-o nemišnâse(h).

Dialogue Three

Nimâ: Who are you trying to reach with all this work piling up?

Zahrâ: I’m trying to get a hold of Akbari. I’ve called him fifty times since this morning, but he’s not picking up! I need to go home today, and I want him to take over my shift.

Nimâ: So, what’s your plan now?

Zahrâ: I don’t understand. Until yesterday, he kept asking me to cover his shifts for five days over the New Year. He even gave me a New Year’s gift. He is the epitome of ‘use you and lose you‘.

2024-06-17T08:12:32+00:00

Leave A Comment

Go to Top