Hats in Farsi Proverbs (1)

hat in Farsi Proverbs - Hats in Farsi Proverbs (1)

کُلاه 

در زبانِ فارسی، مثلِ همه‌­ی زبان­‌ها، گاهی با اِصطِلاح‌ها و تَرکیب‌هایی روبه رو می‌شویم که از نظرِ مَنطِقی با عَقل جور در نمی‌آیند. مثلاً گاهی دو واژه معنی کاملاً مُتَضادی دارند، اما در باهم‌آیی با واژه‌های دیگر، معنی مانندِ هم پیدا می‌کنند. یکی از این عَجایبِ زبان فارسی، چند ضَربُ‌المَثَل با کلاه است که در این متن آنها را یاد می‌گیریم.

Hats

While learning a new language, you may encounter expressions or collocations that do not seem logical. Persian is not an exception. For instance, in Farsi, we have two expressions with the same meanings, while their keywords have opposite significations. If you do not believe it, we invite you to read this article to learn a couple of expressions with “hat” accompanied by different verbs.

کُلاه سرِ کسی گُذاشتن / از سرِ کسی کُلاه بَرداشتن

دو فعلِ گُذاشتن و بَرداشتن در فارسی مَعنای مُتضاد دارند. در نتیجه، شاید به نظر برسد که «کلاه سر کسی گذاشتن» و «از سر کسی کلاه برداشتن» معنی مُخالف هم داشته باشند. اما در عِینِ ناباوری، این دو اِصطلاح کاملاً مُشابِه هستند و یک معنی و کاربُرد دارند. این دو مَثَل وقتی استفاده می‌شود که کسی، با حُقِّه و فَریب پول یا داراییِ اَرزشمَندِ کس دیگری را از دستش درآوَرَد، بدونِ آن که این فرد درلَحظه مُتِوَجِه شود. اگر این فریب خیلی بزرگ باشد و مالی که از دست رفته زیاد باشد، از صفت‌های گُشاد یا گُنده هم استفاده می‌شود. مثلاً «کلاه گشادی سرم گذاشتند». اما یادتان باشد که این صفت‌ها فقط در زبانِ غیرِرسمی کاربُرد دارند.

In Farsi, “gozâštan” and “bardâštan” have opposite meanings, “to put” and “to take, pick up,” respectively. So, you may think that “kolâh sar-e kasi gozâštan” and “kolâh az sar-e kasi bardâštan” may have two different meanings. But both expressions are used when someone swindles money, asset, or property of a person or a company, especially when the dupped person does not get the trick immediately. When the financial loss is high, then adjectives like “gonde(h),” which means big, or “gošâd,” which means loose, can be added to the expression to show how big the fraud was, like “kolâh-e gošâdi saram gozâštand.” Do not forget that these adjectives are colloquial and informal.

گُفتگوی یک

سامان: چه ساعت خوشگِلی، تازه خریدیش؟

مَریَم: آره، هفته‌ی پیش.

سامان: از کجا خریدی؟ چند خریدی؟

مَریَم: از این مغازه توی بازار، سی و پنج میلیون تومن خریدمش.

سامان: چی؟ سی و پنج تومن؟ برای ساعتِ تَقَلُبی؟

مَریَم: تَقَلُبی نیست که. اَصله.

سامان: دُختَر جان، روی بندش رو ببین. اسم مارک رو اشتباه نوشته.

مَریَم: آره. راست می گی! چرا خودم نفهمیدم؟!

سامان: «کلاه سرت گذاشتن»، اونم چه کلاهی.

goftogu-ye yek

Sâmân: če(h) sâ’at-e xošgeli. Tâze(h) xaridiš?

Maryam: âre(h), hafte(h)-ye piš.

Sâmân: az kojâ xaridi? čand xaridi?

Maryam: az ye(h) maqâze(h) tuye bâzâr, si-yo panj toman xaridameš.

Sâmân: či? si-yo panj toman barâ-ye sâ’at-e taqallobi?

Maryam: taqallobi nist ke, asle(h).

Sâmân: doxtar jân, ru-ye bandeš ro bebin. esm-e mârk ro eštebâh nevešte(h).

Maryam: âre(h), râst migi! Čerâ xodam nafahmidam!?

Sâmân: “kolâh saret gozâštan,” unam, če(h) kolâhi.

Dialogue One

Sâmân: What a beautiful watch, did you buy it recently?

Maryam: Yeh, I bought it last week.

Sâmân: Where did you buy it? How much?

Maryam: From this store in the Grand Bazar, 35 million tomans.

Sâmân: What? 35 million? For a fake watch?

Maryam: It isn’t fake.

Sâmân: But there is a typo in the brand name.

Maryam: Yes, you are right! Why didn’t I notice it myself!?

Sâmân: “You are dupped,” badly.

کُلاهبَردار

از فعلِ «کلاه برداشتن»، صفتِ کُلاهبردار هم در فارسی ساخته شده است. کُلاهبردار، به کسی گفته می‌شود که با دوز و کَلَک چیزی را به دست آورد. در فارسی فعلِ «کلاهبرداری کردن» هم وجود دارد. معمولاً این فِعل در زبان رَسمی و روزنامه‌ای بیشتر استفاده می‌شود. جمله‌هایِ زیر، نمونه‌هایی از کاربُردِ این فِعل هستند.

In Farsi, a noun plus a verb root in the present can make a noun. The present root of “bardâštan” is “bardâr.” So “kolâhbardâr” is a noun which means defrauder. Moreover, we have “kolâhbardâri kardan” in Farsi. But this verb is mainly used in formal contexts such as in news or reporting language. Let’s take a look at the following examples from Iranian newspapers.

 – افرادی که از طَریقِ سایت …….. مردم را فَریب داده و بیش از ۳ میلیارد تومان «کلاهبرداری کرده بودند»، دَستگیر شدند. (همشهری آنلاین)

– afrâdi ke(h) az tariq-e site ………. maradom râ farib dâde(h) va biš az 3 milyârd tumân kolâhbardâri karde budanad, dastgir šodand. (hamšahri online)

People who swindled 3 billion tomans by using ………… Website got arrested (hamshahri online).

– پلیس ایران برای مُبارزه با «کلاهبرداری»‎‌های اینترنتی، پَرونده‌هایِ ویژه تَشکیل می‌دهد. (روزنامه شرق)

– polis-e Irân barâ-ye mobâreze(h) bâ kolâhbardâri-hâ-ye interneti, parvande(h)hâ-ye viže(h) taškil midahad. (šarq)

Iran’s police are opening new cases to fight cyber “fraud.” (Shargh)

کُلاه سَرِ کَسی رَفتَن

این اِصطِلاح هم مانند «کلاه گذاشتن» درباره‌ی فَریب است، با این تَفاوُت که وقتی این جمله را استفاده می‌کنیم، یا کلاهبردار را نمی‌شِناسیم یا نمی‌خواهیم درباره‌اش صُحبت کنیم. در واقِع، با استفاده از این جمله، بیشتر تأکیدِمان بر فَریب خوردنِ خودمان است تا فَردِ حُقِّه‌باز.

The last expression is “kolâh sar-e kasi raftan,” which is also used when discussing fraud. But the difference between this and “kolâh gozâshtan” is that the former has a passive meaning, so it is used when we do not know the defrauder or do not want to mention who they are. Our primary focus is our gullibility.

گُفتگوی دو

رِضا: دیروز یه جُفت کَفش خریدم.

مرجان: مبارکه، حالا چرا ناراحتی؟

رِضا: آخه بَعداً تو یه مَغازه عِینِ همونا رو دیدم، دویست تومن ارزون‌تر.

مرجان: عه، پس حِسابی کُلاه سَرت رفته.

رِضا: آره. حِسابی.

goftogu-ye do

Rezâ: diruz ye(h) joft kafš xaridam.

Marjân: mobârake(h), hâlâ čerâ nârâhati?

Rezâ: âxe(h) ba’dan tu ye(h) maqâze(h) ‘eyne hamun-â ro didam, devist toman arzuntar.

Marjân: pas hesâbi “kolâh saret rafte(h).”

Rezâ: âre(h), hesâbi.

Dialogue Two

Rezâ: I bought a pair of shoes yesterday.

Marjân:  Nice, but why are you sad then?

Rezâ: I found them 200 tomans cheaper in another store.

Marjân: So, you were dupped.

Rezâ: Yes, badly.