Skirt in Persian Proverbs

skirt in Persian - Skirt in Persian Proverbs

دامَن

(C1 مُناسب برایِ فارسی آموزانِ سَطح)

دامَن در زبان فارسی هم در معنی حَقیقی و هم درمعنی مَجازی کاربرد دارد. این واژه در مَعنای حَقیقی خود در مَفهومِ قِسمتِ پایینِ لباس مانند پیراهَن، قَبا یا پالتو به کار می‌رود. در این مَعنی دامَن تَعَلُقِ جِنسیتی ندارد و به معنای پایین لِباسِ مَردانه یا زَنانه است. اما در مَعنای حَقیقیِ دومِ خود نوعی لباسِ زَنانه است که می‌­تواند شکل­های مُختَلِفی داشته باشد. دامَن در مَعنای مَجازی خود به حاشیه و کناره یا دنباله‌ی چیزی تَعبیر می‌شود. مثل تَرکیب‌های «دامَنِ کوه» یا «دامَنِ صحرا

Skirt

(Farsi Level: C1)

Within Persian proverbs, the term “dâman” is employed in a literal and metaphorical sense. It denotes the lower section of clothing, such as a shirt, coat, or dress, applicable to men’s and women’s attire. Figuratively, it symbolizes the edge, side, or path of something and appears in expressions like “mountain skirt” or “desert skirt.”

چند ترکیبِ مجازی با واژه‌ی دامن

 یکی از اَفعال قَدیمی که با دامَن ساخته شده است ولی هَنوز هَم پُرکاربرد است فِعلِ «دامَن‌زدن» است. در قَدیم برای باد زدنِ آتش از تکان‌دادنِ دامَنِ لباس استفاده می‌کردند و اِمروزه وَقتی کَسی با حَرفی یا کاری، اِختلاف یا دَعوایی را بین دو یا چَند نَفر شَدیدتر کند به اون می‌گویند که «به این اختلاف دامَن نزن» یعنی آتشِ اِختلاف را با باد زدن بیشتر نکن.

Some possible combinations using the word dâman

One of the old verbs derived from “dâman” that is still widely used is “dâman zadan.” In the past, people would wave the skirt of their dress to fan a fire. Today, when someone instigates a conflict or dispute between two or more people through words or actions, they are told, “Don’t fan this difference.” The phrase “fan the flames” in English can suggest intensifying or worsening a situation, particularly a disagreement or conflict, and can be a suitable equivalent for “dâman Zadan.”

یک تَرکیب پرکاربرد دیگر با دامَن، کلمه‌ی «پاک‌دامَن» است که به عُنوانِ صِفت به کار می‌رود. همیشه پایینِ لباس یَعنی دامَن، سَریع‌تر از بَخش‌های دیگر کَثیف می‌شود بنابراین پاک نِگه‌داشتن آن سَخت‌تر است. از طَرفی دامَنِ لباس، بخشِ پایینِ بدن یعنی اَندامِ تَناسُلی را می‌پوشاند که در اَغلبِ ادیان و فَرهنگ‌ها عاملِ بسیاری از گُناهان است. به هَمین دلیل این صِفت کنایه از یِک فَردِ نَجیب، پَرهیزکار و مَعصوم است. تَوجه کنید که این تَرکیب را می­‌توان هم برای زنان و هم برای مردان استفاده کرد.

Another common combination with “dâman” is the adjective “pâk dâman,” which describes someone as innocent or virtuous. The bottom of the dress, i.e., the skirt, tends to get dirty faster than other parts, making it more challenging to keep clean. Additionally, the skirt covers the lower part of the body, including the genital area, which is considered the source of many sins in most religions and cultures. For this reason, this adjective is an ironic reference to a noble and virtuous person. Note that this combination is suitable for both females and males.

اَکنون کِه با مَعنا و کاربردِ دامَن در زبانِ فارسی آشِنا شُدیم در اِدامه با سِه اِصطلاحِ پرکاربردِ فارسی با کلمه‌ی دامَن آشِنا می‌شَویم.

Now that we are familiar with the meaning and use of “dâman” in Persian, we will explore three of the most commonly used Persian expressions featuring the word “dâman

pulling some strings for someone | دَست به دامَن شُدَن

[dast be(h) dâman šodan]

وَقتی کسی در زمانی که واقِعاً به کمک نیاز دارد و برای کُمک‌گِرفتن به کسی نَزدیک می‌شود یا شَدیداً دَرخواستِ کمک می‌کند از این اِصطلاح اِستفاده می‌شَود. مَثلاً وَقتی را تَصور کنید که از هَمه‌ی اَفرادِ اَطرافِ خودتان ناامید شُده‌اید و مُشکِلی که دارید بُزرگتر از حَدِ تَوانِ خودتان یا اَطرافیانِتان است. در این زَمان شروع می‌کنید به دعا کردن و از خدا کمک خواستن. در این موقِعیَت می‌گویند که «او دَست به دامَنِ خُدا شده است». «دَست به دامَنِ کسی شُدن» می‌تواند به صورت «چَنگ به دامَنِ کسی انداختن» هم به کار رود که هر دو یک مَعنی دارند اما وقتی از کلمه‌ی چَنگ اِستفاده می‌شود شِدتِ نیاز به کُمک‌گِرفتن بیشتَر است. این اِصطِلاح مَعنیِ مَنفی ندارد اما می‌تواند در موقِعیَت‌های مَنفی هم به کار بِرود.

This term signifies that an individual pleads for someone or something or assistance out of authentic necessity or despair. For instance, picture yourself feeling discouraged by the people around you, and your problem is too big for you or them to handle. In such situations, you may seek God’s help. In these moments, we often say, “dast be Dâmane xoda šodam” (I Grabbed God’s Skirt!). Although this term does not convey a negative meaning, it is most fitting for challenging situations. In particular contexts, the idiom “pulling some strings for someone” can be considered analogous to this Persian phrase.

گفتگوی یک

تارا: راستی آرین می‌گم بالاخره حامد تونست سربازیشو مُعاف بشه؟

آرین: آره، بالاخره خرش از پل گذشت.

تارا: مبارکه! چطوری تونست؟

آریَن: هیچی دیگه، آخرش هم «دست به دامنِ عموش شد» که توی ارتش درجه‌داره. اونم کاراشو براش درست کرد.

goftegu-ye yek

Târâ: râsti Âriyan, migam belaxare(h) Hâmed tunest sarbâzišo mo’âf beše(h)?

Âriyan: âre(h), bel’axare(h) xareš az pol gozašt.

Târâ: mobârake(h). četori tunest?

Âriyan: hiči dige(h), âxareš ham «dast be(h) dâmane ‘amuš šod» ke(h) tu arteš daraje(h) dâre(h). unam kârâš-o barâš dorost kard.

Dialogue One

Târâ: Hey, I wanted to ask– did Hâmed succeed in getting out of his military service?

Âriyan: Yes, he finally “pulled it off.

Târâ: Congratulations! How did he do it?

Âriyan: In the end, he pulled some strings with his uncle, who possesses a high rank in the army. That’s how he managed to make it happen.

دامَن کسی را گرفتن

[dâman-e kasi râ gereftan]

دامَنِ لباس بَخشِ پایینِ لباس است، بنابراین اگر کسی دامَنِ لباسِ کسی را بِگیرد تقَریبا از حَرکت او جلوگیری می‌کند. این مفهوم در مَعنای مَجازی در زَبانِ فارسی برای موقِعیَتی به کار می‌رود که کسی حَرفی یا عَملی زِشت و نادُرست در حَقِ دیگری می‌کند و نَتیجه‌ی آن عَملِ بد به فرد بَرمی‌گردد. شاید بِتَوان این اِصطِلاح را به مَفهومِ کارما نَزدیک دانِست: اگر کار بَدی انجام بدهی، پیامدِ آن کارِ بد «دامَنِ تو را می‌گیرد» و زندگی تو را به هم می‌ریزد.

dâmane jasi râ gereftan” in Persian means to grab someone’s skirt. When someone grabs the skirt of another person’s dress, it can significantly hinder their movement. This phrase describes a situation where someone who wrongs another person ends up experiencing negative consequences themselves. It implies that the consequences of their actions have come back to affect them. This concept is similar to Karma, where a person’s actions reappear to influence their life.

گفتگوی دو

تینا: بهرام راستی این آقایِ اکبری بالاخره چِش بود؟

بهرام: نشنیدی؟ آقای اکبری سَرطان گِرفته، هیچ کدوم از بچه‌هاشم سراغش رو نمی‌گیرن.

تینا: پس بالاخره خیانتی که به زنش کرد «دامنشو گرفت»، به نظرِ من که حقشه.

بهرام: چی بگم والله.

goftegu-ye do

Tinâ: Bahrâm! râsti in âqâye Akbari belaxare(h) češ bud?

Bahrâm: našnidi? âqâye Akbari saran gerefte(h), hič kodum az bačehâšam sorâqeš ro nemigiran.

Tinâ: pas belaxare(h) xiyânati ke(h) be zaneš kard “dâmanešo gereft.” Be(h) nazare man ke(h) haqqeše(h).

Bahrâm: či begam vâllâ(h).

Dialogue Two

Tinâ: Bahrâm, what’s the matter with Mr. Akbari?

Bahrâm: Haven’t you heard? He has cancer, and his children are not taking care of him.

Tinâ: So, it’s like his betrayal of his wife has returned to haunt him.” I believe he got what he deserved.

Bahrâm: I’m at a loss for words.

pass the buck |در دامَنِ کَسی انداختن

[ dar dâman-e kasi andâxtan]

موقِعیَتی را تَصور کنید که کسی کاری را اَنجام می‌دهد اما پیامَد و مَسئولیَت‌هایِ آن را نِمی‌پَذیرد. دَر حَقیقت مَسئولیَتِ کارِ خود را بَر عُهده‌ی دیگران می‌گذارد. در این موقِعیَت در زَبانِ فارسی می‌گویند که او «این بَدبَختی را فلانی تو دامَنِ ما اَنداخت». گاهی این اِصطِلاح با فعلِ گذاشتن هم گفته می‌­شود. تَوجه کنید که این اصطلاح در شَرایطِ نامَطلوب و مَنفی استفاده می­‌شود.

Individuals sometimes adamantly refuse to accept or take responsibility for the outcomes of their actions. Instead, they shift the blame onto others. In Persian, this behavior is captured by the phrase “Dar Dâman e Kasi Andâxtan” which translates to “dropping this misfortune in somebody’s lap.” This idiom can also be paired with the verb “Gozâshtan.” In English, “pass the buck” can be considered a similar expression. It’s important to note that this phrase carries a negative connotation.

گفتگوی سه

بهزاد: چه خبرا تهمینه؟ کار و کاسبی چطور پیش می­‌ره؟

تهمینه: اصلاً خوب نیست، بهزاد. این لوازمِ آرایشی رو هیچ کس نمی­‌خره. من نمی­‌دونستم این برند اینقدر نامرغوبه.

بهزاد: خب پس چرا سرمایه­‌ات رو روش گذاشتی؟

تهمینه: این فرازِ از خدا بی‌خبر «اینا رو انداخت تو دامنِ من». سرم کلاه گذاشت، گفت داره ارزون بهم می­‌فروشه. منم باورم شد.

بهزاد: این‌جور که معلومه کلاهِ گشادی هم سرت گذاشته.

goftegu-ye se(h)

Behzâd: če(h) xabarhâ Tahmineh, kâr o kâsebi četor piš mire(h)?

Tahmineh: aslan xub nist Behzâd. in lavâzeme ârâyeši ro hič kas nemixare(h). man nemidunestam in berand inqadr nâmarqube(h).

Behzâd: xob pas čerâ sârmâye(h)-at ro ruš gozâšti?

Tahmineh: in Farâz-e az xodâ bixabar inâ ro “andâxt tu dâmanam.” Saram kolâh gozašt. goft dâre(h) arzun behem mifruše(h). manam bâvaram šod.

Behzâd: injur ke(h) ma’lume(h) kolâhe gošâdi ham saret gozâšte(h).  

Dialogue Three

Behzâd: Hey Tahmineh, how’s business going?

Tahmineh: It’s not going well, Behzâd. No one is buying these cosmetics. I had no idea this brand was so inferior.

Behzâd: Why did you invest in it then?

Tahmineh: Farâz “dropped this in my lap. I can’t believe how he took advantage of my trust. What a low-life!

Behzâd: It sounds like you’ve been deceived.